پاداشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ش، اجر، ثواب، مزد، جعل، جزای نیکی، جزا، سزا، پرداخت صله، عطیه، دستخوش، جایزه، تحسین، عنوان انعام، ناز ِشصت (شست)، حق شناسی، بخشش، اعطا، دهش مژد
پاداش دادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات اش دادن، اجر دادن، حاجتبرآوردن، اجابت کردن، عوض دادن، پرداخت کردن، دادن، تلافی کردن اعاده کردن، برگرداندن رشوه دادن
شستشوفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ازی، خانهتکانینوروز، گردگیری، چرکزدایی، گندزدایی، باد گرفتن، جاروکشی، جاروپارو، رُفتورو تطهیر، غسل، تغسیل، تصفیه، پالایش تنقیه استریل کردن
پاک کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی کردن، شُستن، آبکشیدن، آبزدن، غسل کردن، برق انداختن، اتو کردن، گردگیری کردن بُردن، ستردن، زدودن، تراشیدن، برداشتن، محو کردن، منزه کردن، تمیزک
ماهرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه اذق، بامهارت، هنرمند، ممتاز، زبردست، تردست، متبحر، حرفهای، کارشناس، کارآزموده، آزمودهکار، بلندوپست دیده، جهاندیده، باسابقه، گرموسرد رو