دفاعفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) دفاع، پاتک، مدافعه، پناه، پاس عقبنشینی یارگیری التجا مقاومت، انتفاضه، جنبش سیاسی، انقلاب
دفاع کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) دفاع کردن، پاتک زدن، پاسبانیکردن، حفاظت کردن، حصار برافراشتن خندق کندن، حلقه زدن، احاطه کردن
غذایاصلیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت چلوکباب، آبگوشت، دیزی، بزباش، چلوخورش، پلوخورش، خورش، خورشت، قلیه بریانی، غرمه (قرمه) کباب، کباب برگ، کوبیده، ممتاز، سلطانی، بلغاری، بختیاری، قفقازی
مساوی بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ل] مساوی بودن، جبران کردن آب ازیک چشمه خوردن، پهلو بهپهلو زدن، پابهپارفتن، کوس زدن، بهیک نتیجه رساندن، همرأی شدن، سازگار بودن ازپس حریف برآمدن،