پافرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد زانو، ران، ساق پا، کف پا، پاشنه، شست، انگشت پا، ناخن پا، قوزک، مچ، کشالۀ ران سُم، مژک رهگذر، عابر ◄ پیاده، فرد پیاده پیادهرو گام، قدم ◄ خرام، رقص،
آسیبشناسیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی سی، پاتولوژی، تشخیص، تشخیص طبی، دیاگنوز، ویروسشناسی، پاراکلینیک آزمایش طبی، آزمایش، رادیوگرافی، عکسبرداری اشعۀ ایکس، آنژیوگرافی، آندوسکوپی،
دفاعفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) دفاع، پاتک، مدافعه، پناه، پاس عقبنشینی یارگیری التجا مقاومت، انتفاضه، جنبش سیاسی، انقلاب
دفاع کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) دفاع کردن، پاتک زدن، پاسبانیکردن، حفاظت کردن، حصار برافراشتن خندق کندن، حلقه زدن، احاطه کردن