وکیل دعاویفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات وی، مدعی، وکیل پایه یکدادگستری، وکیل مدافع، وکیل انتخابی، وکیل تسخیری، وکیل معاضدتی
وکیل دعاویفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات وی، مدعی، وکیل پایه یکدادگستری، وکیل مدافع، وکیل انتخابی، وکیل تسخیری، وکیل معاضدتی
عضوشورافرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه ، وکیل، نماینده، وکیلالرعایا، سناتور، عضو مقننه، قانونگذار گروهبندیاعضای شورا: اکثریت، اقلیت، راست، چپ، بلشویک، منشویک، تندرو، میانهرو،
خلاءفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام ، وکیوم، خالی بودن سوراخ، حفره، روزنه، رخنه، شکاف، فاصله فضای خالی، جای خالی، اتاقخالی، جا قحطی، نابارآوری هیچستان خالی کردن، تخلیه تنهایی، گوشه
مشاورفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه مستشار، رایزن، ناصح، مؤتمن، وکیلمدافع، حَکَم، داور، مرجع نظردهنده، میانجی، راهنما، شخص کارشناس پزشک مشاور ◄ پزشک اندرزگاه ◄ زندان