ویرانهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت محل تخریب، خرابه، آوار، برهوت، وادی، بیابان مسلخ، کشتارگاه منطقۀ زلزلهزده، زلزله، بلا، خشونت، مایۀ هلاک محلانفجار، محل موشکزده، منطقۀ جنگزده، محل
ویرانیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ، نابودی، هلاکت، تباهی، فنا، هلاک، نیستی، عدم، شکست، ادبار، فلاکت فروپاشی، انقلاب کشتیشکستگی، فروریزی، اضمحلال، زوال ناک آوت، ضربه
ویرایشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه تصحیح، اِدیت، اصلاح، نمونهخوانی، غلطگیری نشانههایویرایشی، علامات تصحیح ویراستار، مصحح، نمونهخوان، ادیتور، غلطگیر،
وارداتیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ارداتی، واردشونده، داخلشونده، وارده، وارد، داخل متجاوز حملهکنان نفوذی متداخل، درهمرفته، آمیخته
بهزور وارد شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ر وارد شدن، تجاوز کردن، زور بهکار بردن، حمله کردن اجازه نداشتن، قدغن کردن دخول کردن، سوراخ کردن، فرو کردن هجوم آوردن، یورش بردن
ویرانهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت محل تخریب، خرابه، آوار، برهوت، وادی، بیابان مسلخ، کشتارگاه منطقۀ زلزلهزده، زلزله، بلا، خشونت، مایۀ هلاک محلانفجار، محل موشکزده، منطقۀ جنگزده، محل
ویرایشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه تصحیح، اِدیت، اصلاح، نمونهخوانی، غلطگیری نشانههایویرایشی، علامات تصحیح ویراستار، مصحح، نمونهخوان، ادیتور، غلطگیر،
تصویریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ویری، دیدنی، مرئی، پیدا، اپتیک، نوری، روشن مربوط بهچشم ◄ چشمی▼
مخربفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ب، ویرانگر، تباهکننده، بنیانکن، برباد دهنده، خانمان برانداز، خانه خرابکن، گران خشن کشنده خرابکار، برانداز، انقلابی زیانبار، آزارده، مضر
میکربفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ری، ویروس، باسیل، آمیب، بروسلا، استرپتوکک، عفونت، اپیدمی، ناگوارایی