واگذاشتهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود وردغفلت واقعشده، رهاشده، ژولیده، نامرتب، شلخته، شانهنکرده، ناآراسته، بدون آراستگی، ناپاک کنارگذاشتهشده، بایگانیشده، متروک، ویران
واگراییفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت واگرایی، ازهم دور شدن، انشعاب، انحراف، اختلاف پخش، تشعشع، پراکندگی، انفجار، شکافت، تفرق دوراهی، شاخه اشعه، شعاع نورانی ≠ جداسازی
واگذارکردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی گذارکردن، منتقل کردن، انتقال دادن، صلح کردن، حوالهکردن، سند محضری دادن، اجاره دادن
واگذاردهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی رده، واگذارشده، نگهدارینشده، واهشته مورد غفلت واقعشده، واگذاشته [غفلت] فروشرفته، فروختهشده، واگذارشده، واگذاریشده، هبهشده، انتقالی،
واگذاشتهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود وردغفلت واقعشده، رهاشده، ژولیده، نامرتب، شلخته، شانهنکرده، ناآراسته، بدون آراستگی، ناپاک کنارگذاشتهشده، بایگانیشده، متروک، ویران
واگراییفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت واگرایی، ازهم دور شدن، انشعاب، انحراف، اختلاف پخش، تشعشع، پراکندگی، انفجار، شکافت، تفرق دوراهی، شاخه اشعه، شعاع نورانی ≠ جداسازی
واگذاردهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی رده، واگذارشده، نگهدارینشده، واهشته مورد غفلت واقعشده، واگذاشته [غفلت] فروشرفته، فروختهشده، واگذارشده، واگذاریشده، هبهشده، انتقالی،
منشعبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ، واگرا، جدا، جداشونده، انشعابی، پراکنده، پراکندهشونده، منفجر، متفرق، شکسته