معاونفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام ون، نایب▼، قائممقام، کفیل، سرپرست، جانشین، نماینده، فرد جایگزین دبیر، منشی، منشی جلسه معاونت، کفالت، نیابت، سرپرستی، جانشینی
رذلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ون، سفله، ناجنس، فرومایه، آشغال، نابهکار، شرور، خبیث، نامرد، بدجنس، بدذات، ناکس، جانی، قانونشکن، شرور دنی، لئیم، بخیل، خسیس آشغالخور، حقیر، ب
مجری قانونفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ون، قانونگزار، وزیردادگستری، رییس قوۀ قضاییه، قاضی، پلیس قضایی، منصب دادگاه صحرایی، دادگاه نظامی، دادگاه اجرائیات