ولنگاریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام گاری، عیاشی مسامحه، سهلانگاری، غفلت رفتار خودسرانه، افسارگسیختگی، آزادی، استبداد، تندطبعی آسانگیری، نرمش غرابت
نرمشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام نرمش، ولنگاری، مسامحه، سهلانگاری، بیعزمی تساهل، مدارا، ملایمت، نرمخویی، سازش، لیبرالیسم، تولرانس، رواداری، تسامح، آسانگیری عدم تمرک
ولفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام اد، ولنگار، هواپرست، یله سلیطه افراطی غریب، آنرمال، منحرف لاسلاسو، عیاش بیتقوا هرزه
سازماننیافتهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام سازماننیافته، ول، آزاد، ولنگار، بینظم ضعیف، ناتوان
عیاشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ] عیاش، مست، شخص معتاد معاشرتی، آدم اجتماعی، اهل گردش، جهانگرد دمدمی، ولنگار، ول
ضعیفالنفسفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات نفس، سستعناصر، کممایه، حرامزاده، ناپاک، ضعیف ولنگار، ول آمادۀ وسوسه، جایزالخطا، معیوب، ناقص