واقعیتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: وجود ، حقیقت داشتن، موجودیت، کیان، هستی وجود واقعی، مادیت آن بودن، خاص بودن، ویژگی پوزیتیویته واقع، فاکت، حقیقت اتفاق افتادن، واقع شدن، وقوع، استقرار فضا
راست گفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط ] راست گفتن، واقعیترا گفتن، شوخی نکردن اظهار کردن بامتانت سخن گفتن، باوقار بودن روراست بودن افشا کردن، ابرازکردن پیشبینی کردن
جوهر داشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: وجود جوهر داشتن، ذات داشتن، تعیّن، واقعیت، وجود شخصیت، فردیت، عینیت بدن داشتن، ملموس بودن، جسمیت، محسوسیت، مادیت وزن، جاذبه، گرانش، سنگینی پُر بودن، مواد
حقیقتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال راستی، درستی، صدق، صحت▼، واقع، واقع امر، واقعیت، وجود، اصالت▼، قاعدۀ کلی، اصل انسجام منطقی، منطق ◄ شناختشناسی درستی، راستگویی راستنمایی،
درست بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال ودن، صحت داشتن، راستبودن، واقعیت داشتن، دقیق بودن، معتبر بودن، اعتبار داشتن، مورد وثوق بودن، اصیلبودن، اصالت داشتن، اصل بودن ثابتکردن، دلیل