وفاداریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام داقت، استواری، خوشقولی، درستپیمانی، وفا، وفای بهعهد، ایفای عهد، پیمانپایی سرسپردگی، خوشخدمتی، بندگی، نوکری عهد، پیمان، قرارداد، قو
وفاداریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام داقت، استواری، خوشقولی، درستپیمانی، وفا، وفای بهعهد، ایفای عهد، پیمانپایی سرسپردگی، خوشخدمتی، بندگی، نوکری عهد، پیمان، قرارداد، قو
اتفاقنظرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال اتفاق آرا، وفاقعام، اجماع، وحدت، اتحاد، همفکری، توافق، وحدت نظر آشتی، برقراری صلح بهاتفاق آرا، اجماعاً متفقالقول
دوستدارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی عاشق▼، وفادار، فداکار، هوادار، علاقمند (علاقهمند)، ارادتمند، بتپرست، پابند، دلبسته، عاشقپیشه، عشقی، مرید، مشتاق دلسپرده، دلداده پا[
عشقفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی محبت، مهر، حب، دوستی، دلبستگی، علاقه، میل(اشتیاق)، وفا، وفاداری دلدادگی، شور، اشتیاق، احساسات گرم هواداری، تعلق، وداد عشق مادرانه، عشق ا