اندام حسیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی وست، دست▼، انگشت▼، بادکش، مژک، زبان، آنتن، شاخک، قلاب، سبیل حسگر، سنسور
ناخواستهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی واسته، دعوت نشده علی‌السویه، فاقد اهمیت یا ارجحیت، بی‌اهمیت بی اختیار نخواستنی، غیر جاذب، مکروه ناشايسته، فاقد شرايط (صلاحیت) لازم، غيرقابل
موجودافسانهایفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب ه‌ای، موجود اسطوره‌ای، آدم‌آهنی، آل، پری دریایی، فرشته، دیو، موجودات استثنایی، خدایان وبتها