وراجفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه وراج، پرچانه، پرحرف، پُرگو مطلع، خوشصحبت وراج[اسم]، آدم وراج، ورورو، حرفمفتزن خبرنگار، طرفِ صحبت
وراج بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ] وراج بودن، پرچانگی کردن، ناشمرده صحبت کردن پچ پچ کردن، محاورهکردن معنی نداشتن، واردجزییات شدن، سخن را بهدرازا کشاند
وراثتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ثت، بهارثگذاری ارث، ارثیه، ترکه، میراث، مردهریگ، ماترک، باقیمانده، ارثومیراث، مالالارث، درآمد متروکات انحصار وراثت، بازپیدایی در وراثت
وراجفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه وراج، پرچانه، پرحرف، پُرگو مطلع، خوشصحبت وراج[اسم]، آدم وراج، ورورو، حرفمفتزن خبرنگار، طرفِ صحبت
وراج بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ] وراج بودن، پرچانگی کردن، ناشمرده صحبت کردن پچ پچ کردن، محاورهکردن معنی نداشتن، واردجزییات شدن، سخن را بهدرازا کشاند
وراثتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ثت، بهارثگذاری ارث، ارثیه، ترکه، میراث، مردهریگ، ماترک، باقیمانده، ارثومیراث، مالالارث، درآمد متروکات انحصار وراثت، بازپیدایی در وراثت
آناًفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان وراً، فوری، بلادرنگ، بیدرنگ، درجا، درآنِ واحد، بالفور، بیمعطلی، یکباره، یکهو، فیالبداهه یکلحظه، یکدم، یکآن، در کوتاهترین زمان ناگاه، بهناگاه
صفات موروثیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: وجود وثی، وراثت، میراث، دیاناِ، کروموزوم، ژن، خاصیت ارثی استعدادذاتی، گناه جبلی اجداد، نسب نامه، ولی آتاویسم، شباهت نیاکان، وقوع مکرر، تکرار قانون مندل