اطمینانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مبانی استدلال یقان، خاطرجمعی، دلگرمی، اعتماد، یقین، اعتقاد، باور، نظر پیشداوری خودرأیی وثوق، توکل، اتکا، اتکال رأی اعتماد اطمینان بهخود، خودباوری، اعتما
درست بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال ودن، صحت داشتن، راستبودن، واقعیت داشتن، دقیق بودن، معتبر بودن، اعتبار داشتن، مورد وثوق بودن، اصیلبودن، اصالت داشتن، اصل بودن ثابتکردن، دلیل
ضمانت سپردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی وابسته سپردن، وثیقه گذاشتن، رهنگذاشتن، گرو گذاشتن، وام گرفتن تضمین کردن، تعهد سپردن، مطمئن شدن گواهی کردن، شهادت دادن
ناکام گذاشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تداوم اندیشه شتن، ناکام کردن، حاجت وتوقع را برنیاوردن، انتظارات را برآورده نکردن، امید کسی را مبدل بهیأس کردن، دلسرد کردن، سرخورده کردن، قال گذاشتن بین