کوبشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت کوبش، باضربه بهحرکت درآوردن، ضربه زدن، باضربه راندن، بهحرکت در آوردن آبشار [والیبال] مشتهکاری پرتاب ◄ رانش
بازی باتوپفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ، فوتبال▼، بسکتبال▼، والیبال▼، تنیس، (مچپوینت، بکهند،) چوگان، سایرورزشها▼ تنیس روی میز، پینگپنگ، اسکواش، بدمینتون، هندبال، بیسبال، اسنوک
بازیکنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ورزشکار، یار، پا، رقیب، حریف فوتبالیست، فوتبال▼ کُشتیگیر، والیبالیست، ملیپوش، ژیمناست، دونده، اسکیباز، شناگر، تیرانداز، کمانگیر، کاراتهبا
مسابقهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) قه، مسابقۀ سرعت، سرعت بازی رفت، بازی برگشت، بازی دوستانه اسبدوانی [◄اسبسواری 267]، اتومبیلرانی، گراندپری دو، دو با مانع، دوومی
ورزشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ، کُشتی، ورزش زورخانهای، آببازی، آبتنی، مهارت بدنی، مهارت پهلوانی، پرش، کُشتی قهرمانی، المپیک، جام جهانی، مسابقه، مبارزه ورزش، نرمش، کشش،