رنگارنگ کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی رنگارنگ کردن، طرحدار کردن، وصلهپینهکردن، تعمیر کردن گلدوزی کردن، منبتکاری کردن، تزیین کردن لکهکردن، لک کردن، کثیف کردن
فرسودهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ژنده، مندرس، وصلهپینه، پاره، پارهپوره، پارهپاره زنگ زده، تجزیه شده مستهلک، تقلیلیافته، کاسته ◄ کاهنده مستعمل، نخنما، کهنه، قدیمی، مورد ا
درهمبرهمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت هم، قاطی پاطی، شیرتوشیر، قاراشمیش، وصله پینه، گوناگون متنوع، گوناگون، متفرقه، درهم، نامشخص
شوریدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال د، نشئه، بیهوش، درحالت خلسه، شیفته، شیدا، واله، مدهوش، حیران، سرگشته، بیخبرازخود، مشتعل، ملتهب، مسحور، مجذوب