وارونگیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ارونگی، واژگونگی، برگشت، برگردانی، برگشت سوی درون، رجعت آویزانی رفلکس، انعکاس وارونگی هوا، اینورژن سرنگونی، واژگونسازی، براندازی، آشوبگری نقض، ابطا
وارونه شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ه شدن، چپ شدن (کردن)، معلقشدن (زدن)، سرنگون شدن اوضاع و احوالبرگشتن
وارونه کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد کردن، برگرداندن، پسوپیشکردن، دگرگون ساختن، سرنگون کردن آویزان کردن
وارداتیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ارداتی، واردشونده، داخلشونده، وارده، وارد، داخل متجاوز حملهکنان نفوذی متداخل، درهمرفته، آمیخته
وارونگیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ارونگی، واژگونگی، برگشت، برگردانی، برگشت سوی درون، رجعت آویزانی رفلکس، انعکاس وارونگی هوا، اینورژن سرنگونی، واژگونسازی، براندازی، آشوبگری نقض، ابطا
وارداتیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ارداتی، واردشونده، داخلشونده، وارده، وارد، داخل متجاوز حملهکنان نفوذی متداخل، درهمرفته، آمیخته
واردجزییات شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه واردجزییات شدن، بافتن، آسمان ریسمانبافتن، حوصلۀ مخاطب را سَربُردن
بهزور وارد شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ر وارد شدن، تجاوز کردن، زور بهکار بردن، حمله کردن اجازه نداشتن، قدغن کردن دخول کردن، سوراخ کردن، فرو کردن هجوم آوردن، یورش بردن