ناخواستهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی واسته، دعوت نشده علیالسویه، فاقد اهمیت یا ارجحیت، بیاهمیت بی اختیار نخواستنی، غیر جاذب، مکروه ناشايسته، فاقد شرايط (صلاحیت) لازم، غيرقابل
بازداشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام تحذیر، منصرف کردن، تقبیح، توصیۀ علیه، دلسرد کردن، هشدار، اخطار، منع، جلوگیری، ممانعت، قدغن، تحریم، ممنوعیت ملامت، نکوهش، سرزنش تضعیف روح
ستایندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات واخواه، مداح، مدیحهخوان، مدیحهسرا، مدیحهگو، ثناخوان، ستایشگر، هوادار آشنا، شناس، معرف، همکار تأییدکننده، مؤید▼، مجیزگو، مسئول روابطعمومی
غیرارادیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام ادی، ناخواسته، اجباری، غریزی بدون غرض، غیرعمدی، خودبهخود
صفت عمل یا نتیجۀ کار دروضعیتفقدان انتخاب: غیرارادی 596فرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام ت عمل یا نتیجۀ کار دروضعیتفقدان انتخاب: غیرارادی لازم، ضروری، جبری فاقد امکانات، فاقد گزینه، ناخواسته علیالسویه، معادل غیرمشخص، غیرقطع