نیست شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: وجود ، برافتادن، ازمیانرفتن، ازبین رفتن، هلاک شدن، هیچ شدن، ساقط شدن فوت کردن، بهرحمت ایزدی پیوستن، مردن جان ازدست دادن، تلف شدن بهنتیجهنرسیدن، بیهوده
صفرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد صفر، هیچ، پوچ، هیچ و پوچ هیچکس، هیچچیز، هیچوقت، هرگز صفرمطلق حضیض سمتالقدم خلاء، بادهوا
ناقابلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی جزیی، هیچ، آشغال، آبکی، بیمقدار، بیارزش، غیرمهم، بیاهمیت▲، بیبها، بیاعتبار، پَست، غث