هزینه داشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی شتن، تمام شدن، خرجداشتن، ارزش داشتن، ارزیدن، برآورد کردن، بهقیمتی ردوبدل شدن
مرجع نظردهندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال ظردهنده، داور، حَکَم، حاکمشرع، قاضی کارشناس، کارشناس رسمی، ارزیاب کارآگاه، بازرس، بازپرس، مشاور منتقد، رسالهنویس ناظر، ناظرین سیاسی، مفسر
بهانه آوردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام هانه آوردن، اما آوردن، تعللکردن، عذر و دلیل آوردن، دلیل تراشیدن، توجیه کردن اززیر کار دررفتن، فریب دادن، تظاهر کردن، وانمود کردن، ادا دا
خرجفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی خرج، مخارج، هزینه، صرفپول، پرداخت قیمت تمامشده، سربار، خواب سرمایه بَرج هزینههای پرسنلی، هزینۀ استهلاک، هزینۀ پذیرایی، هزینۀ تبلیغات، هزین
مهریهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ، مهر، شیربها، کابین جهیزیه نفقه، خرجی، مستمری، کمک هزینه، مقرری صداق، میراث زوجه ارث، سهم اولاد، ارثپدری، ثروت موروثی، میراث، ترکه، مردهری