هوانوردفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ، خلبان، مهماندار، مهندس پرواز، خدمۀ هوایی، خدمۀ زمینی فضانورد، کاسمونُت
هوانوردیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ] هوانوردی، پرواز، هوابرد ارودینامیک، آئرودینامیک، علوم موشک، بالیستیک مافوق صوت، سوپرسونیک، دیوار صوتی، علم صدا صعود فرود، سقوط پرندگان شیرجه، پرش،
هوانوردیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ] هوانوردی، پرواز، هوابرد ارودینامیک، آئرودینامیک، علوم موشک، بالیستیک مافوق صوت، سوپرسونیک، دیوار صوتی، علم صدا صعود فرود، سقوط پرندگان شیرجه، پرش،
جهانگردفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت م] جهانگرد، مسافر زایر، حاجی، مشهدی، مشدی، کربلایی، کل رهرو کاشف، ماجراجو دریانورد هوانورد ناظر، بیننده طلیعه، سرآغاز دورهگرد، دستفروش تاجر، فروشند
شیرجهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت شیرجه، غواصی، غوطهوری، غرق، غوطه پایین رفتن، سقوط شیرجۀ هوایی، هوانوردی فروبردن درآب، ارتماس، تعمید، استغراق
فقدان هوافرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی هوا، خفگی، خفقان، کمبوداکسیژن، هوازدگی هواگیری، نفسگیری، استنشاق ◄ باد اتاق (فضای)خفه، دربسته [اختناق ◄ زور 735]