پرت کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت رت کردن، باضربه بهحرکت درآوردن، بهراه انداختن، تنه زدن، تکان دادن، زدن انگیختن، وادار کردن، سوق دادن، راندن، هل دادن، بهحرکت واداشتن، ازعقب زور د
راندنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ن، جلو بردن، حرکت دادن، هُلدادن، پرت کردن، پرتاب کردن، افکندن، انداختن، لگد زدن
رانشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت انش، بانیروی مستمر بهجلوراندن، پرتاب، پرتاب موشک، هُل، فشار قابلیت نفوذ موتور، موتور بخار، اجزایخودرو بانیروی انفجاری بهجلوراندن، شلیک گلوله، تیرا
نیروی رانندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت نده، نیروی محرکه، نیرو، زور، فشار، هُل، انفجار، احتراق داخلی موتور، جت، پارو، بادبان بخار، باروت، باد، سوخت، مواد منفجره کمان، تفنگ، اسلحه
ادویهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ک، فلفل، سیر، دارچین، زیره، وانیل، هل، زرشک، زردچوبه، زعفران، زنجبیل، کاری، خردل آویشن، کاکوتی، اورگانو، رازیانه، بادیانرومی، انیسون، سبزی خوردن