بیقانونفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات بینظم، الکی، بیحساب، بیحسابوکتاب، هردنبیل، بههمریخته، پرهرج و مرج اداره نشدنی، غیرقابلکنترل، افسارگسیخته سرکش، مستبد
واگذاشتهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود وردغفلت واقعشده، رهاشده، ژولیده، نامرتب، شلخته، شانهنکرده، ناآراسته، بدون آراستگی، ناپاک کنارگذاشتهشده، بایگانیشده، متروک، ویران