هجوفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ره، سخن نیشدار، تهمت دروغین، تجسم غیرواقعی، مسخرهبازی▼، افترا طنز، متلک، شوخی، هزل، بذله هجائیات، هجویات، هجونامه، هجویه
هجو کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ن، هجو (هجا) گفتن، احترام نگذاشتن، فحش دادن، مسخره کردن▼، تصویر غلط دادن
هجو کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ن، هجو (هجا) گفتن، احترام نگذاشتن، فحش دادن، مسخره کردن▼، تصویر غلط دادن
تقبیحفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات مذمت، هجو، گِله، شِکوه، گلایه، نارضایتی، عدم تصویب، عدم رضایت، بهانهگیری، بدگویی ردّ، مردود کردن، نفرین ناله، نالهو نفرین، گله و دشنام افترا، گ
در مذمت شخصی سخن گفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات سخن گفتن، هجو کردن، تخطئه کردن، توصیه نکردن، غیبت کردن، تاختن، محکومکردن، انتقاد کردن، لعنت کردن، نفرین کردن، بدگویی کردن نالیدن، ازکسی (چیزی) ن
ظریف سخن گفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ] ظریف سخن گفتن، هجو کردن، حاضر جواب بودن شوخی (مزاح) کردن، جوک گفتن، سرگرم کردن سربهسر کسی گذاشتن، متلک بار کسی کردن