همهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ، تمام، کلیه، جمله، کلهم اجمعین، آحاد، سراسر عام، عامه، عموم، اکثریت مردم، عموم مردم، عوام تمامیت، تمامی، مجموع، جمیع، همهچیز، همه [قید]▼ همگان
همهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ی، دستهجمعی، اکثراً، تمام، کلیه، جمله بلااستثنا، تکتک، یکایک، هرکدام اجماعاً، بهاجماع، متفقاً
دادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی اعطا کردن، فرستادن، منتقل کردن، تسلیم کردن، سپردن، واگذار کردن، دراختیار قرار دادن، تقدیم کردن، عرضه کردن بخشیدن، هبه کردن، احسانکردن قرض دا
خودخواه بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ودخواه بودن، فقط خود را دیدن، خودستایی کردن، منم گفتن، همه چیز را برای خود خواستن، نگهداشتن
کامل بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت کامل بودن، کاملیت، تمامیت، تمامی، کل استواری، یکپارچگی، پیوستگی، انسجام، یگانگی، وحدت بینیازی، کمنداشتن، خودکفایی، کفایت جامعیت، فراگیری، عمومیت
انتقالملکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی انتقالملک، واگذاری، مصالحه، تحویل، انتقال تسلیم، سپردن، سپردهگذاری، سرمایهگذاری، افزایش سرمایه گرو گذاشتن، وثیقهگذاشتن، بهارث گذاشتن رهن،
وراثتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ثت، بهارثگذاری ارث، ارثیه، ترکه، میراث، مردهریگ، ماترک، باقیمانده، ارثومیراث، مالالارث، درآمد متروکات انحصار وراثت، بازپیدایی در وراثت