دشتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی هامون، فلات، صحرا، استپ، توندرا، ساوانا، بیابان، بادیه، ماهور، تپه، کوه، بلندی، زمین مرتفع، زمین هموار
درستکار بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ستکار بودن، امین (امانتدار،...) بودن، ازخود امانت نشان دادن، پرهیزگار بودن، راست گفتن، عادل بودن
سخت گرفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام رفتن، گیر دادن، امان کسیرا بریدن، پیچاندن، درتنگنا قرار دادن، قانون را برقرار کردن، انضباط کردن، آزادنگذاشتن، زندانی کردن، فرونشاندن دش