سوء هاضمهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی وع، استفراغ، نفخ، ترشا، زخم معده، ورم روده، کولیت، زخم اثناعشر، یبوست، ناروانی، مسمومیت غذایی
تباه کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ردن، ازمیان بردن، به(بر)باد دادن، خراب کردن، ازبین بردن، ضایع کردن، به هدر دادن، باطل کردن، بی اثرکردن، ملغی کردن، برداشتن نابودکردن، ازصفحۀ روزگار
منها کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ها کردن، کم کردن، زدن، حذف کردن، کاستن، کنار گذاشتن، مستثنی کردن جابهجا کردن، انتقال دادن، استخراج کردن، درآوردن، جداکردن کوتاه کردن، لخت کردن، بره
بیکسفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی ها، تک و تنها، یکه، یکهوتنها، غریب، دورافتاده از وطن، رانده▲ بدون حامی، بدون دوست، بدون خویشاوند پریشان، متروک
بنیاد نهادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم هادن، بهراه انداختن، تاسیس کردن، دایر کردن، فعال کردن، بهآب انداختن ابداع کردن، بهوجود آوردن، اختراع کردن، کشف کردن کسب و کار راه انداختن، دکان زد