نیکوفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ] نیکو، خوب، برتر ستوده، پسندیده، حسنه، خوش، مستحسن، نکو، نیک، نیکو بزرگ، سلطنتی، شریف، والا، پرهیزگار خوشبخت، خرسند باکلاس هژیر، بر، به بیگ
نیکخواهیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی اهی، خیرخواهی، حسن نیت، کمککاری، احسان، نیکویی، خوبی، خدمتگزاری، مودت، مهربانی مرحمت، لطف، منت، نواخت، التفات، عنایت، تفضل، الطاف، مهرب
نیکوکاری کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی ن، احسان کردن، وجدانداشتن، خدمتگزار مردم بودن، کار عام المنفعه کردن، مُصلح بودن، رفورم کردن، عیادتکردن، از ضعفا عیادت کردن، نواختن، دستگ
نیکوکارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی ر، صاحب کرم، احسانکننده، انساندوست، حاتم طائی، خیّر، خیرخواه، بخشنده، متولی امور خیریه، انفاقکننده، شخص دهنده فرشتۀ نگهبان، حامی، محا
ناکامفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تداوم اندیشه دلسرد، نامراد، سرخورده، واخورده، ناموفق، مأیوس، نومید، دستازپادرازتر، دلشکسته، افسرده شکستخورده گلهمند، منعشده ◄ ممنوع بینظم، سازماننی
نیکوفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ] نیکو، خوب، برتر ستوده، پسندیده، حسنه، خوش، مستحسن، نکو، نیک، نیکو بزرگ، سلطنتی، شریف، والا، پرهیزگار خوشبخت، خرسند باکلاس هژیر، بر، به بیگ
بیمارستانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی نیک، مریضخانه، درمانگاه، پلیکلینیک، مطب، بهداری، بهزیستی، تیمارستان، خانۀ سالمندان، دارالشفا، شفاخانه، آسایشگاه تیمارستان، بیمارستان روانی،
خوشنامیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی نامی، نام نیک، حسن شهرت، وجهه، نیک نامی، روسفیدی، بستانکاری، تحسین، اهمیت
خیرخواهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی ه، نیکوکار، خَیّر، مهربان، رئوف، مشفق، دوستدار، بخشنده، بامدارا، حساس، دلسوز پاکطینت، خوشفطرت مصلحتجو، مُصلح، نیکسگال، نیک اندیش، نا
آدم خیرخواهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی واه، آدم نیکخواه، مهربان، خدمتگزار مردم، خادم، مصلح، نیکوکار صدقهرسان، صدقهده، خَیّر، بانی خیر خادم اهل بیت