تیراندازی کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ی کردن، نیزه انداختن، تیر زدن، شلیک کردن، آتشکردن، تیر انداختن، سنگ انداختن
سلاح سردفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) رد، گرز▼، نیزه▼، تبر▼، شمشیر▼ پنجهبوکس زره، جوشن، کلاهخود، خود، خفتان، لباس (یراق) جنگ جلیقۀ ضدگلوله، کاسک، کاسکت
اسلحۀ پرتابیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) تابی، فلاخن، بومرنگ، نیزه، گلوله، تیر، خدنگ موشک آرپیجی، نارنجکانداز اژدر پرتابه کمان، تیروکمان، چله، زه، تیر، پیکان
ساختمان بلندفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد لند، مناره، ستون، برج، ارک (ارگ)، قلعه، بارو، آتشگاه اهرام، برج ایفل، آسمانخراش آنتن، دکل، ابرقارچی چیز بلند: نردبان، نیزه، خدنگ، کوه▲
چیز تیزفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل ِ تیز: خار، دندان، تیغ، قلاب، خلال، نیش، دندانه، دنده، نوک، قله قیچی، اره میخ، سوزن (تهگرد)، پونس (پونز)، سنجاق، قفل مته، دریل، سوراخکننده جوجهتیغ