نگهداریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی گهداری، حفظ، حفظ اموال، مواظبت، مراقبت، انبارداری احتکار، انباشت، افزایش سرمایه گروکشی، تصرف ◄ مالکیت نگهداری ماشینآلات، سرویس، تعمیرونگهدا
نگهداری نکنندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ری نکننده، واگذارنده، بیخیال، غافل منصرف ولخرج باز، سوراخدار جداکننده مستعفی
نگهداری نشدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی اری نشدن، جدا شدن، بیگانهشدن شُل بودن، هرزبودن، بازی کردن[زنجیر یا تسمه]، گسیخته بودن، جدا بودن، جدا شدن مدعی نداشتن ازچنگدررفتن
چسبیده(نگهداری شده)فرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی (نگهداری شده)، نگهداری شده، حفظشده، امن، محفوظ، ایمن رزروشده، نامزدشده، عقدشده محکم، مستحکم، گرفتهشده، نگهداشتهشده، پایدار، پابرجا، ثابت
چیز نگهداری نشده:سنگر رهاشدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ز نگهداری نشده:سنگر رهاشده کالايى که براى سبک کردنکشتى به دريا مىريزند (جتسام)، آبآورد، دورریز، آشغال مال متروکه
محافظفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ▲، نگهدار، مدافع، نگهبان، قیم، پیشمرگ، بیغرض، بپا، مراقب امنیتی، حراستی، ایمنی، استحفاظی، حفاظتکننده، مأمور، مرزبان
چیز ثبات دهندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر ثبات دهنده، پایاساز، تثبیت کننده، استوار کننده، متعادل کننده، باله، تیر ته کشتی، حمال کشتی، وزنۀ تعادل، پارسنگ، بالاست، سنگینی، خنثی کننده، جبرانک
ظرففرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام ف، مخزن، جعبه▼، صندوق، کانتینر، محفظه، حفره سینی، طبق، کازیۀ اوراق سفال، کریستال [نامگذاریظروف طبق جنس یا مواد سازندۀ آن] پیشوندها و پسوندهای مر
طرفدارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات دار، هواخواه، پوزشخواه، حافظ، حامی، پشتیبان، پشت، پناه، پشت و پناه، محافظ، فریادرس، دادرس، نگهدار، پاسدار، ملجأ وکیل مدافع، وکیل دعاوی، شاهد، ن
نگهداریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی گهداری، حفظ، حفظ اموال، مواظبت، مراقبت، انبارداری احتکار، انباشت، افزایش سرمایه گروکشی، تصرف ◄ مالکیت نگهداری ماشینآلات، سرویس، تعمیرونگهدا