نگهداریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی گهداری، حفظ، حفظ اموال، مواظبت، مراقبت، انبارداری احتکار، انباشت، افزایش سرمایه گروکشی، تصرف ◄ مالکیت نگهداری ماشینآلات، سرویس، تعمیرونگهدا
نگهدارندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی هدارنده، حفظکننده، محافظ، مراقب، نگهبان، مالپرست، مُصِر چسبنده، چسبناک، سفت
نگهداریکردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ] نگهداریکردن، حفظ کردن، انبار کردن مال جمع کردن، خسیس بودن ارث بهفرزند رسیدن، بهارث گذاشتن نگهبانی کردن، حفاظت کردن نگهداشتن، گرفتن، چسبی
نگهداری نکنندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ری نکننده، واگذارنده، بیخیال، غافل منصرف ولخرج باز، سوراخدار جداکننده مستعفی
نگهدارینکردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی نگهدارینکردن، برکنار کردن، منتقل کردن، واگذار کردن، فروختن راندن، ازخود راندن، جداشدن، طلاق دادن ترک کردن (گفتن)، رها کردن، تسلیم کردن، دادن
نگهداریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی گهداری، حفظ، حفظ اموال، مواظبت، مراقبت، انبارداری احتکار، انباشت، افزایش سرمایه گروکشی، تصرف ◄ مالکیت نگهداری ماشینآلات، سرویس، تعمیرونگهدا
نگهداریکردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ] نگهداریکردن، حفظ کردن، انبار کردن مال جمع کردن، خسیس بودن ارث بهفرزند رسیدن، بهارث گذاشتن نگهبانی کردن، حفاظت کردن نگهداشتن، گرفتن، چسبی
نگهدارینکردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی نگهدارینکردن، برکنار کردن، منتقل کردن، واگذار کردن، فروختن راندن، ازخود راندن، جداشدن، طلاق دادن ترک کردن (گفتن)، رها کردن، تسلیم کردن، دادن
چسبیده(نگهداری شده)فرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی (نگهداری شده)، نگهداری شده، حفظشده، امن، محفوظ، ایمن رزروشده، نامزدشده، عقدشده محکم، مستحکم، گرفتهشده، نگهداشتهشده، پایدار، پابرجا، ثابت
چیز نگهداری نشده:سنگر رهاشدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ز نگهداری نشده:سنگر رهاشده کالايى که براى سبک کردنکشتى به دريا مىريزند (جتسام)، آبآورد، دورریز، آشغال مال متروکه