نگاهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی دید، برانداز، نیمنگاه، گوشۀ چشم، نگاه چپچپ، نگاه دزدانه، چشمک، تلمیح یک نگاه، چشم بهم زدن، طرفةالعین، لمحه، لحظه محو، خیره درانظار بودن ◄ تجلی
نگاه کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی کردن، نظر انداختن(افكندن)، شاهد بودن برانداز کردن، دید زدن، تماشا کردن، نظاره کردن، خوردن، چشمچرانی کردن ◄ گستاخ بودن ناخنک زدن، نگاه اجمالی کر
نگارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی لگو، قالب، طرح، گل، نقش، نقشونگار، اسلیمی، گلابتون، گل برجسته، شکل، طرح کلی ترنج، لچک ترنجی، بوته، ماهی، برگ، محرابی، محرماتی، گلدانی، گلا
نگاه کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی کردن، نظر انداختن(افكندن)، شاهد بودن برانداز کردن، دید زدن، تماشا کردن، نظاره کردن، خوردن، چشمچرانی کردن ◄ گستاخ بودن ناخنک زدن، نگاه اجمالی کر
عمومیتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم عمومیت، عام بودن، کلیت، جامعیت، جهانشمولی تعمیم، اطلاق، قضیۀکلی نگاه اجمالی، دیدکلی، دید فراگیری، انتشار، شیوع، تداول، رواج، متعارف بودن، عادت، کاربر
نگاهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی دید، برانداز، نیمنگاه، گوشۀ چشم، نگاه چپچپ، نگاه دزدانه، چشمک، تلمیح یک نگاه، چشم بهم زدن، طرفةالعین، لمحه، لحظه محو، خیره درانظار بودن ◄ تجلی