نچسبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت نچسب، نامنسجم، خُرد، پاشیده، خردوخاکشیر لیز، روغنی، صاف آبکی، سیال، مایع ول، آویزان، تجزیهشده شکننده زوال یافته
نچسبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت نچسب، نامنسجم، خُرد، پاشیده، خردوخاکشیر لیز، روغنی، صاف آبکی، سیال، مایع ول، آویزان، تجزیهشده شکننده زوال یافته
دافعفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت دافع، نچسب، ناگوار، وخیم دورکننده، بازدارنده، ازبینبرنده نفرتانگیز، زشت
خسیس بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ] خسیس بودن، آب از دستش نچکیدن، ارزن از دستش نریختن کم دادن، در تنگیگذاشتن، مضایقه کردن، صرفهجویی کردن، خودخواه بودن انبار کردن، استفادهنکر
عدم انسجامفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت عدم انسجام، ناپیوستگی، جداییاجزا، فقدان ارتباط ارگانیک گسیختگی، عدم تداوم فروپاشی، تفکیک، تجزیه، پراکندگی، تفرق، اضمحلال، زوال گسیختگی، عدم اتحاد لی
تغییر کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر غییر کردن، تغییر شکل دادن، تبدیل شدن، عوض شدن، دگرگون شدن، نوسان داشتن تغییرپذیر بودن، متغیر بودن، معین نبودن رنگ عوض کردن، تغییر رنگ دادن، رنگ باخ