شنوندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی تمع، مخاطب، حضار، اطرافیان، شاهد، گواه، تماشاگر، بیننده ≠ گوینده
دفعکنندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ننده، بیروناندازنده، بیرونکننده، نشرکننده رادیاتور، گرماتاب، خنککن، هیتسینک ◄ تشعشع اسپرینکلر، آبافشان، آبپران، فواره، آبپاش تخلیهکننده، آب
شکنندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی ننده، شکستنی، ناپایدار، ظریف، نازک، تُرد، بیدوام پودرشونده، پودرشده تفکیکپذیر، پوستهپوسته، ورقهورقه، جداشدنی سُست، نااستوار، پرپری، نازک،
مناظرهکنندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فرآیند استدلال ننده، منطقدان، روششناس، منطقی، استدلالی، طلبه، فیلسوف
دلسردکنندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تداوم اندیشه ننده، مأیوسکننده، بیفایده، بینتیجه، غیر کافی فریبنده، قلابی تجهیزنشده