نوشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ، مکتوب کردن، نگاشتن، تحریر کردن، قلم زدن، یادداشت کردن، روی کاغذ آوردن، مرقوم کردن، مندرج کردن، ثبتکردن رونوشت برداشت
نامه نوشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ] نامه نوشتن، مکاتبه کردن، نامهنگاریکردن
رساله نوشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ل] رساله نوشتن، ازتز خود دفاع کردن مقاله چاپ کردن، منتشر شدن
نوشتهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه کار ادبی، آفریده، اثر، کتاب آثار نوشتاری و گفتاری(اسامی عام)▲ نوشتار، دستخط، نامه، کاغذ، دستنویس، پیشنویس، عریضه، مرا
ثبات دادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر کردن، قراردادن، پابرجا کردن، پایا ساختن، پایدار کردن، دائمی کردن، ثابت کردن، استوار کردن، بهحالت موازنه درآوردن، بنیاد نهادن، نهادینه کردن، تشکیل
نوشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ، مکتوب کردن، نگاشتن، تحریر کردن، قلم زدن، یادداشت کردن، روی کاغذ آوردن، مرقوم کردن، مندرج کردن، ثبتکردن رونوشت برداشت
نامه نوشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ] نامه نوشتن، مکاتبه کردن، نامهنگاریکردن
رساله نوشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ل] رساله نوشتن، ازتز خود دفاع کردن مقاله چاپ کردن، منتشر شدن
نیست انگاشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: وجود اشتن، بر یخ نوشتن (نگاشتن) چیزی، بیهوده تلقی کردن، عبث دانستن، کأنلمیکندانستن، نیست انگاشتن، هیچ دانستن