نوازشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی نوازش، ناز، نازونوازش، معانقه عطوفت، عزیز داشتن، اعتزاز، اعزاز، گرامیداشت، توجه، عنایت، لطف، خوبی مهربانی، مادری تعریف، چاپلوسی کلمات مح
نوازش کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی ، ناز کردن، بوسیدن، ماچ کردن، بوسه زدن (گرفتن)، لمس کردن، فشار دادن، نگهداشتن، دوست داشتن سر برروی شانۀ کسی گذاشتن، درآغوش گرفتن(کشیدن)،
گروه نوازندگانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی نوازندگان، دوئت، تریو، کوارتت تکنوازی، کنسرت ارکستر، گروه کُر، ارکسترسمفونی، ارکستر فیلارمونیک، ارکستر مجلسی، باند
نازپرورانهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی نازپرورانه، نوازش‌کنان، عاطفه‌آمیز، دوستدارانه، دوستدار
لمس کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی کردن، تماس گرفتن، بوسیدن، نوازش کردن، دست زدن، ناخن کشیدن، خاراندن، حس کردن مماس بودن، تماسداشتن، مجاور بودن، مالیدن، برخوردکردن ضربه زدن، درد آ
عشقورزیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی نامزدبازی، مهرورزی، محبت، معاشقه، مغازله، لاس، نوازش عشقبازی، جماع
جماعفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ت، جفتگیری، برخورداری، وصال، هماغوشی، تمتع، کام‌جویی، آمیزش، خلوت، همبستری، عشقبازی، لقاح، جفت‌شدن، سکس، وطی، مجامعت آمیزشبین‌نژادی، اختلاط دورگه پ
عشقبازی کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت نزدیکی کردن، درهمافتادن، سکس داشتن، جفت شدن، کام برگرفتن، هم‌آغوشی کردن، همبستر شدن، به‌وصالرسیدن، به‌دیگری رسیدن، به‌دیگری پیوستن، همآغوش شدن نوازش
