کوریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی م] کوری، نابینایی شبکوری، کوررنگی، عیوب چشم ◄ کمسویی برفکوری نقطۀ کور بریل، نگارش عصای سفید کورمال
ابزار شمارشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد زار شمارش شمارنده، شمارشگر، محاسب چرتکه، چوب خط، خطکش محاسبه، متر نواری، اندازهگیری ماشین حساب، ماشین محاسب، صندوق، کامپیوتر، رایانه مسئول شمارش، مت
جغرافیافرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی ا، محیط طبیعی، محیطزیست، زیستبوم (بیوم)، [ محیط 230]، نواحی قطبی (حاره، استوایی، معتدل، مدیترانهای)، ناحیۀ کمربند خشک، ناحیۀ کوهستانی (بیاب