ناباوریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال ناباوری، عدم اعتقاد، عدم قبول، نظر مخالف تشکیک، سوء ظن، بدبینی تکذیب، نفی، انکار دگراندیشی، دیگراندیشی، ضدیت، بدعت، لامذهبی بوالهوسی، بیثب
ناباوریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال ناباوری، عدم اعتقاد، عدم قبول، نظر مخالف تشکیک، سوء ظن، بدبینی تکذیب، نفی، انکار دگراندیشی، دیگراندیشی، ضدیت، بدعت، لامذهبی بوالهوسی، بیثب
غیرمخلوطفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ناب، سره، صافی، خالص▼، صاف، بیغش، پاک رقیق نشده، تقلیب نشده، همگن مجرد، محض، مطلق اصیل، نجیب
نامناسبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه ناجور، ناباب، نابهجا، بد، غلط، افتضاح، نامطلوب توصیهنشده غیرعملی، مردود، نابههنگام ناشی برکنار، غیرقابل استفاده، خراب ناسازگار▲
سترونیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت سترونی، نابارآوری، ناباروری، نازایی قحطی ◄ اضطرار استریلیزاسیون، سترون کردن ◄ پیشگیری یائسگی
جوانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ] جوان، نوجوان، برنا [حالتاسمی جوان 132] نابالغ، خردسال، نونهال، نوباوه، تازهپا صغیر، کودک، بچه، بچهصفت، بازیگوش کودکانه، بچگانه شیرخواره بیتجربه