نهایتاًفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم تاً، آخرالامر، آخر دست، آخرسر، آخر▲، آخرسری، بالمآل، عاقبتالامر، النهایه بالاخره، آخر، سرانجام، عاقبت، درپایان، درآخر، آخرش اواخر
نهرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی ر، رود، رودخانه، شعبه، جوی، جویبار، کانال چشمه، قنات، آبگرم، آبشار، آبشر، آبنما گرداب ظرفیت جوی یا کانالِ آب: آبکش، دِبی سیل، سیلاب، باران
نهاد علمیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال می، آکادمی، فرهنگستان، وزارت علوم، موسسۀ تحقیقاتی، مدرسه
نهفتگیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط فتگی، پوشیدگی، بسخو، کمین، پنهان بودن، اختفا، کتمان بیسروصدایی، حیلهگری خیانت، نادرستی بیحرکتی، رکود، سکون بالقوه بودن، امکان استعاره سِرّ
نهایتاًفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم تاً، آخرالامر، آخر دست، آخرسر، آخر▲، آخرسری، بالمآل، عاقبتالامر، النهایه بالاخره، آخر، سرانجام، عاقبت، درپایان، درآخر، آخرش اواخر
نهفتگیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط فتگی، پوشیدگی، بسخو، کمین، پنهان بودن، اختفا، کتمان بیسروصدایی، حیلهگری خیانت، نادرستی بیحرکتی، رکود، سکون بالقوه بودن، امکان استعاره سِرّ
نهفتهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط ته، درکمین، پنهان، پنهانی، ناپدید، ناپیدا، مخفی، نامحسوس بیحرکت، راکد، منفعل بالقوه، ممکن نهان، ناشناخته، زیرزمینی محرمانه، پوشیده، نهان، مس
نهفته بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط ودن، پنهان بودن، نهانیکارکردن، زیرآبی رفتن، آرام بودن، پیدا نبودن، ریاکارانه پوشاندن، خزیدن، مترصد بودن، درکمین بودن، مخفی کردن، دزدانه عمل ک