غیرعادیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم بیرویه، بیحساب، نسنجیده، بدون قانون و قاعده، بیقاعده، نامتعارف ناشناخته، خارجی نادر مضحک، مسخره، استثایی، عجیب، شگفت آور، فاحش، اغراق آمیز
بیفکرانهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکلگیری عقاید؛ عام وایی، نسنجیده، بدون بررسی، ازروی بیخبری (بیفکری)، بیخبرانه، بدون اندیشۀ کافی، تقلیدی، غریزی، بیتوجه فیالبداهه، بدون تأمل، بیدرنگ
سطحی [دانش]فرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال [دانش]، عوامانه، خرافاتی [فرد] غیرمتخصص، زبانباز، متظاهر، دارای اداواصول نپخته، نسنجیده، هوایی، خام کم عمق
رأیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام نظر، رأی مخفی، رأیعلنی انتخابات، نظرخواهی، همهپرسی، نظرسنجی، رفراندوم، مشورت با مردم، رأیگیری، شمارش آرا جلسۀ علنی، غیرعلنی ورقۀ رأی د
بیپروافرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی بیپروا، بیاحتیاط، عجول، خودرأی، آمادۀ کار بیپروایانه، نسنجیده، نپخته، بی خرد