نوعفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم ی، قسم، جور، گونه، رقم، قلم، قماش، تایپ، سنخ، جنس، گروه ∊ نوع انسان انواع، اقسام، اقلام، اجناس طور ◄ حالت
نَفَس کشیدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی کشیدن، تنفس کردن، دم زدن، هوا خوردن باد خوردن استنشاق کردن، پُک زدن، سیگار کشیدن
بهخواهشهای نفس تسلیم شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام هخواهشهای نفس تسلیم شدن، ول گشتن، عیاشی کردن، شهوترانى کردن، افراط کردن، آزاد بودن وسواس داشتن، مشکلپسند بودن بیتقوابودن
بهترینِ نوعِ خودفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ِ خود، نابغه، اعجوبه، شاگرد اول، تیزهوش، استثنایی، فوق العاده بااستعداد، فرد مهم، نمونۀ کمال، شاهکار رکوردشکن، رکورددار، پرفروش، بُت، عزیز په
ضدیت کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) ت کردن، راندن، مخالف بودن، منافی بودن، ستیز کردن، ساز مخالف زدن، دست رد بهسینۀ کسی زدن، ادا در آوردن لج کردن، عناد ورزیدن، مخا
آرزوفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی هوس، جاه، آرمان، هدف، خیال، رویا، آیندهنگری، وهم طمع، مقصود، منظور، داعیه، قصد خواهش، مراد، کام، حسرت، تمنا، تقاضا، التماس معشوق، محبوب، مطل
اکتسابفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی کسب، تکاثر، تحصیل درآمد، امرار معاش، ایجاد درآمد، گذران، ارتزاق، انتفاع، بهرهبرداری، تحصیل، بُرد انباشت، تکاثر، استثمار، افزایش سرمایه▼، ثر
افزایشسرمایهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی رمایه، انباشت، نفع، منفعت، استفاده، پسانداز، صرفهجویی انباشت، تکاثر، ثروتاندوزی، سرمایهگذاری، سپردهگذاری، گردآوری (انباشت) استثمار، بهر
فایدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ده، سودمندی، خاصیت، مطلوبیت، نفع، سود، فیض، انتفاع خواص، خاصیت، اثر، اهمیت، تاثیر استعمال، کاربرد، مصرف، استفاده، غنیمت، وسیله بودن، مناسبت ح