نَفَس کشیدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی کشیدن، تنفس کردن، دم زدن، هوا خوردن باد خوردن استنشاق کردن، پُک زدن، سیگار کشیدن
بهخواهشهای نفس تسلیم شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام هخواهشهای نفس تسلیم شدن، ول گشتن، عیاشی کردن، شهوترانى کردن، افراط کردن، آزاد بودن وسواس داشتن، مشکلپسند بودن بیتقوابودن
بهخواهشهای نفس تسلیم شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام هخواهشهای نفس تسلیم شدن، ول گشتن، عیاشی کردن، شهوترانى کردن، افراط کردن، آزاد بودن وسواس داشتن، مشکلپسند بودن بیتقوابودن
ضعیفالنفسفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات نفس، سستعناصر، کممایه، حرامزاده، ناپاک، ضعیف ولنگار، ول آمادۀ وسوسه، جایزالخطا، معیوب، ناقص
شخصفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ، تن، نفس، مرد، مخلوق، بندۀ خدا، عبد، بنده، عنصر آدم، انسان▲ افراد، اشخاص، عناصر مشارالیه فلان، یارو ◄ بینامی
روحفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکلگیری عقاید؛ عام جدان، نَفْس، ذات، دل، باطن، ذهن، اندرون، درون روان، اید، اگو (ایگو)، خود، دیگر، سوپراگو، ابرمن، ضمیر، ضمیر آگاه، ضمیرناخودآگاه شخصیت،