افزودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت اد کردن، بیشترکردن، اضافه کردن، بالا بردن، افزایش دادن، تکثیر کردن، تولید کردن، بار آوردن دوبرابر کردن، تکرار سه باره، مکرر کردن، تکرار کردن توسعه د
افزودنیهای غذاییفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت های غذایی، روغن، ادویه، چاشنی، ترشی، سس ادویهجات: نمک، فلفل، دارچین، زیره، زردچوبه، هل، لیموعمانی، سماق، ادویه لیته، تُرشی چاشنی، کچاپ، سس سالاد، س
اضافیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت مواد افزودنی، اضافه، ضمیمه، محصول جانبی، اضافه برسازمان کمیسیون، پاداش، اضافهکاری، بهرهوری، انعام، اکتساب هدیه تهیه آشغال، ضایعات، حشو، زائد بودن،
آب دادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی ل] آب دادن، آبیاری کردن آب افزودن، رقیق کردن، خیس کردن، اخته کردن، آبکشی کردن، تَر کردن، نَم کردن ریختن، چکیدن آب انداختن، آب بهجایی انداختن
جمع کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ] جمع کردن، جمع زدن، شمردن پیوستن، اضافه کردن، افزودن روی هم گذاشتن، انباشتن، اندوختن انباردن
حساب کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد اسبهکردن، جمعزدن، جمع کردن، منها کردن، ضرب کردن، افزودن، بخش کردن، تقسیم کردن، اندازه گرفتن، برآورد کردن، ارزیابی کردن
شدت بخشیدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت دن، تشدید کردن، متلاطمکردن، تکان دادن، جنباندن، بههم زدن، آشفتن افزودن