نفرینفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی رین، لعن، لعنت، طلسم، بدخواهی، تهدید، بدگویی کفر ◄ فحاشی▼
مایۀ هلاکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی هلاک، نفرین، لعن، آفَت، بلا، نکبت، مصیبت، فتنه، طاعون بلایایطبیعی، نیروهای طبیعی، آیات آسمانی، قانون طبیعت، قوۀ قهریه، حوادث قهری وغیرمترقبه،
محکومیتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات حکومیت، مجرمیت، نفرین، مجازات، مجازات بدنی، مجازات اعدام قرعه، فال تبعید، حکم اعدام، محکومبه اتاق اعدام، وسیلۀ اعدام محکومعلیه
بیتقوا بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب یتقوا بودن، بیدین بودن، کفرگفتن، ازخدا نترسیدن، شرور بودن، نفرین کردن می خوردن، منبر سوزاندن، بیحجاب بودن، بدحجاب بودن، فسقوفجورکردن گمراه شدن،
تهدیدفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی تهدید، اخافه، اعلان جنگ، ارعاب وعید ≠ وعده ◄ امید شمشیر دموکلس، ورطه، خطر، اخطار نفرین، فحاشی دستور، اخاذی، درخواست سلاح بازدارنده، چماق