نامیزانیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال انی، نادرستی، نادقیقی، عدم دقت کلیگویی، عمومیت بیدقتی، غفلت
نامیزانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال ان، غیردقیق، نادرست، ناصحیح جامع، کلی، عام سمبلشده لَنگ، نامتعادل، تنظیم نشده، ناکوک، نامرتب، ناهماهنگ
نامیده شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه شدن، نام گرفتن، نامداشتن، وصف شدن، یدک کشیدن
بینظمیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم نظمی، بیترتیبی، نابهسامانی، عدم هماهنگی، درهم برهمی، بههم ریختگی، درهم ریختگی، هرج ومرج اختلال، تلاطم، شلوغی، آشوب جنجال، سروصدا، قال، همهمه، صدای
پیچیدگیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم ی، بغرنجی، دشواری، سختی، غیر قابل درک بودن تودرتویی، درهم پیچیدگی، بافت متقاطع کلافسردرگم، پیچ، گیر، گره، قفل فتنهانگیزی تاریکی تعقیر
ازپی آمدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم ی آمدن، ازپی هم آمدن، عقبهم رفتن، دنبال کردن، نزدیک بودن، جایگزین شدن، پشتهم آمدن، متناوببودن
نوعفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم ی، قسم، جور، گونه، رقم، قلم، قماش، تایپ، سنخ، جنس، گروه ∊ نوع انسان انواع، اقسام، اقلام، اجناس طور ◄ حالت
خوشنامیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی نامی، نام نیک، حسن شهرت، وجهه، نیک نامی، روسفیدی، بستانکاری، تحسین، اهمیت