نیروی مسلحفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) وی مسلح، نفرات جلوداران، طلایه، پرچمدار گارد سلطنتی، سپاه جاوید، غلامان، ملازم نیروی انتظامی، نیروی ضداغتشاش چترباز، پاسگان، گا
مراقبتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود ت، مواظبت، نظارت، پرستاری، تیمار، کشیک، نگهبانی، دیدهبانی، محافظت، حفاظت تفقد، التفات، توجه، حمایت غمخواری، گوشۀچشم، نگرانی مباشرت
میانگینفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ] میانگین، معدل، حد وسط ملایمت، میانهروی، میانحالی، اعتدال معدل نمرات
مراقبت کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود ، مواظبت کردن، پرستاری کردن، بالاسرِ ِکسی بودن، پاییدن، نظارت کردن، هدایت کردن، حفاظت کردن، نوازش کردن، بهنازپروردن باد زدن
مدیریتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه ت، ریاست، سرپرستی، نظارت، عاملیت، اداره، انتصاب، هدایت▼، راهبری، حکمرانی حاکمیت شرکتی آقایی، سروری، مدیرکلی، معاونت تصدیگری، انحصار ◄ شرک