وسطفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم م] وسط، میان بحبوحه، اواسط میانگین میانِ چرخ، توپیِ چرخ مغز، ناف، مرکز نیمهشب، نیمروز، ظهر، اوج، نیمۀراه، نقطۀ وسط، نصفۀ راه، میانۀ راه ◄ راهِ میانه
زایمانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ، فارغ شدن، راحت شدن، ناف بریدن، ناف افتادن سزارین، طبیعی بیماریهای دوران بارداری و بعد از زایمان:اکلامسی، پراکلامسی بچهخوره (بچهخوار) سقط جنین، ک
ماماییفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت مایی ماما، مامای روستا، قابله نافبری، ناف بریدن، نافبری کردن، نافبند
مرکزفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد قل، محور، قطب، کانون، وسط، قلب، هسته، ناف، کمر، جزء اساسی سانتر نقطۀ پرگار
ازپا درآمدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) آمدن، فرو ریختن، غش کردن، خسته شدن، مقاومت نکردن، تابع بودن ناف انداختن