تراوش کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت کردن، نشت کردن، چکه کردن، چکیدن عرق ریختن، ترشح کردن آب پس دادن، آب دادن، بیرون کردن، بیرونفرستادن سوراخ بودن نفوذ کردن
قلیانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت تظاهر، تراوش، نشت، چکه، ترشح، تعریق، خونریزی، سَرریز، جوشش، جوش و خروش چکه چکیده، اشکه ترشحات آتشفشان تشدید، شیوع تخلیه، دفع بدنی
مخلوط شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت دن، آمیختن، آمیزش کردن، ترشح کردن، نشت کردن، نفوذکردن قاطی شدن تکثیر شدن