نسبیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه نسبی، غیرمطلق، وابسته، مربوط همبسته متوالی خویشاوند قابل قیاس، شبیه منطبق، مقایسهشده نزدیک مطابق، موازی معادل، متقارن
نسبیتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه ، مطلق نبودن، نسبیبودن، همبستگی قابلیت مقایسه، تشبیه، تشابه تطبیق، مقایسه نزدیکی علیت موقعیت نسبی، مرتبه، درجه موقعیت درصف، چندم بودن، توالی یکسانی
نسبیتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه ، مطلق نبودن، نسبیبودن، همبستگی قابلیت مقایسه، تشبیه، تشابه تطبیق، مقایسه نزدیکی علیت موقعیت نسبی، مرتبه، درجه موقعیت درصف، چندم بودن، توالی یکسانی
درجهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ، مقدار نسبی، اهمیت، قسمت، سهم، نسبت، عیار، کسر، نسبیت مقایسه جیره، کوپن، برش، تکه، سهم جزء بسامد، شدت، فرکانس، حجم، مقدار، کمیت سطح، ارتفاع، بلندی
مقایسهشدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود ] مقایسهشده، منطبق، نسبی بهتر، برتر، بدتر، کهتر معالفارق، علیالسویه
خویشاوندفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه ت] خویشاوند، منسوب برادر، خواهر مادرانه، پدرانه خانوادگی سببی، نسبی، وابسته محرم عیالوار، عائلهمند متعلق اوگهای