بافت متقاطعفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ] بافت متقاطع، بافندگی، نساجی بافت، رفو، بخیه، درزگیری ریسندگی
مؤنثفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی م] مؤنث، ماده های تأنیث، مادگی، زنانگی، جنس لطیف نامحرم نسا، نسوان، زن▼
بافندگیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد دگی، پشم‌بافی، قالی‌بافی چله، تار، پود، گره دستگاه بافندگی، دستگاه پارچه‌بافی ماکو، ماسوره، ماسوره‌پیچ چوب‌بست فرش بافنده، نساج، مهندسنساجی، خیاط، ج
ضعیف بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ] ضعیف بودن، نا نداشتن، به‌بادی بندبودن بیمار بودن پژمردن، نرم‌شدن لنگیدن، سلانه سلانه راه رفتن، سکندری خوردن، نوسان داشتن، آهسته رفتن ضعیف شدن، نات
آشوبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ، ناآرامی، بلوا، فتنه، هرج‌ومرج، بحران، شورش، کودتا، عصیان، انقلاب جنجال، غوغا، همهمه، شلوغی، ولوله، قشقرق، جاروجنجال، دادوفریاد و شلوغی، سرسام، ازد