بیچارهبودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام یچارهبودن، انتخاب (کردن) نتوانستن، اختیار نداشتن، مأمور بودن، ناگزیر (مجبور) بودن، مجبور شدن واگذار کردن، تسلیم شدن، گذشتن
انفعالفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت نفعال، اثرپذیری، بیحالی، بیحرکتی، عدم تحرک، سکون تنبلی ماند، اینرسی، جمود ناروانی گازهای نادر، بیاثر
اصطکاکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی اصطکاک، مالش، کشش، سایش، ماساژ مشتکاری، مشتمال، دلاکی ناروانی، گرانروی، چسبندگی زبری
عدمتحرکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت رک، ازکارافتادگی، قرار، رکود، ایستایی، سکون، ایستایی، انجماد، تعادل، ثبات، آتشبس اینرسی، ماند تعلل، توقف، وقفه، مکث، درنگ، امان، آهستگی، نرمی، ملای